پیش از دیدن فیلم، در ویترینهای سینما میتوانید به حال و هوای فیلم برسید و از طرفی لابهلای نقدهای روز یا کتابهای تاریخی را که بگردید، عکسها به عنوان ردی از فیلم خودشان را نشان میدهند.
پا به پای رشد سینما در ایران عکاسی صحنه و پشتصحنه فیلمها هم حرکت رو به رشد خود را آغاز کرده است؛ طوری که عکاسان گمنام اولیه و عکاسانی که بعدها خودشان فیلمبردار و حتی کارگردان شدهاند، همه از عوامل تاثیرگذار پشتصحنه فیلمها بودهاند.
هفته پیش، نمایشگاه عکسهای ورقا عامری از 3 فیلم «نقاب»، «شبانه» و «تا دور دست» در کافه گالری ماهمهر برقرار بود. این عکاس 41 ساله، فعالیت هنریاش را با هنرجویی نقاشی در یکی از کالجهای انگلستان شروع کرده و مبدا حرکتش در عکاسی حرفهای، مطبوعات بوده است.
عامری با سریال «سرنخ» کیومرث پوراحمد پا به عرصه عکاسی فیلم میگذارد و کار سینماییاش را با فیلم فوتبالیستها شروع میکند. او در این چند ساله، زمینههای مختلفی را ـ از جمله عکاسی ورزشی، تبلیغاتی، صنعتی و تئاتر ـ تجربه کرده است که به گفته خودش هر کدام از این تجربهها تاثیر مثبتی روی بقیه داشته است؛ «مثلا عکاسی ورزشی به آدم سرعت عمل میدهد تا عکاس، گروه سینمایی را معطل نکند یا نورپردازی سینمایی شدیدا به کار عکاسی پرتره میآید».
عامری تجربه تازهای هم در زمینه عکاسی دیجیتال در زمینه عکس فیلم داشته و میگوید با آنکه واکنشهای اولیه به این تکنیک در ابتدای کار مثبت نبود اما با دیدن نتیجه کار، نظرات نسبت به عکاسی دیجیتال تغییر پیدا کرد.
این عکاس که با عکاسی فیلم «نقاب» پس از چند سال وارد حوزه عکاسی سینما شده، معتقد به منفعل نبودن عکاس در مقابل قابهای فیلم است و در کارهای اخیرش سراغ قابهایی رفته که قبلا خودش آنها را انتخاب کرده.
آثار به نمایش درآمده در نمایشگاه، بعضا برداشتهای متفاوت عکاس از صحنه فیلم بود و تاملات فرمی او را نشان میداد.
شب، باران، چتر و جسد؛ از آن قابهایی است که میتواند تبدیل به خاطره عکس یک فیلم شود. نوار خطر وسط قاب همراه با شیب چترها و زاویه نور، شخصیتهای مهم را روی جسد متمرکز کرده است. این عکس طبق قابهای فیلم شبانه گرفته شده.
شخصیت(هدیه تهرانی) برادر درگذشتهاش را میبیند که گاه و بیگاه احضار میشود.
آتیلا پسیانی در پسزمینه محو است و این نما هم بازتاب آینه را نشان میدهد. این از نماهایی است که عینا با قابهای فیلم مطابقت دارد.
فیلم «تا دور دست»، 3 اپیزود دارد که جمشید هاشمپور در آنها در 3 نقش «کتابدار قرن هفتم»، «کتابفروش چند دهه پیش» و «پدر دانشجوی کتابباز امروزی» بازی میکند. این عکس نمایی از فیلم است که در آن شخصیت جوان فیلم سراغ هاشمپور میرود؛ از آن عکسهایی که کاملا به قابهای فیلم وفادار است.
هدیه تهرانی در فیلم شبانه. این نما در نیمه شب و در زیرزمین یک کارخانه گرفته شده. راهرو قرار است مسیری به سمت مرگ را تداعی کند و نورها و ملافههای سفید همراه حرکات بازیگرها به آن حالت شبحگونهای میدهد.
وهم غربیی دارد. این تصور پیش میآید که چشمانداز واقعی است. یکجورهایی عکس ضدستاره است و از چهره بازیگر در آن خبری نیست. چشمانداز از روی یک منظره واقعی نقاشی شده و هردو تصویر واقعی و نقاشی، در قصه فیلم نقش دارند.
نمایی از فیلم «شبانه». هدیه تهرانی در بخشی از فیلم، در وان حمام رگش را میزند. این نما به این شکل در فیلم نیست و بازیگر در حرکتی فداکارانه و اختصاصا برای این عکس، زیر آب رفته.